این نه منم

با همه‌ی توانم سعی کردم که نذارم دختره برگرده. این چند روزه عالی بودم. اما تمام تلاش‌هام در یه فلش‌بک وسط دفاع یکی از همشاگردی‌ها از بین رفت.
برگشته نشسته اینجا داره اینها رو می‌نویسه.
حتی نمیدونم سرکوب کردنش کار درستی ه یا نه. شاید هم بهتر باشه بذارم همین جا برای خودش جلون بده. طفلی جای دیگه ای رو که نداره. گیرم قسمتی از من باشه که زیادی چند وقتی عنان همه چی به‌دستش بود؛ دلیل نمیشه که بکشم‌ش.

دلم/ش تنگ ه.

هیچ نظری موجود نیست: