نوزده مرداد سال پنجاه و سه

برای خیلی ها اتفاقی نیفتاد. اصلن تعداد اون آدمهایی که این روز براشون خبری خوب و بد بود انقدر کم ه که میشه از کل هستی نادیده شون گرفت.
اما برای من افتاد. یعنی راستش بزرگترین اتفاق زندگیم بود. به دنیا اومدم.

در حاشیه: صاحب این وبلاگ که خودش رو وسط نقشهاش گم کرده در تنها روزی که شش دانگ مال خودش ه- و شاید مال تعداد کمی آدم دیگه- به خودش قول میده دیگه نذاره اینجوری حناق بگیره.

هیچ نظری موجود نیست: